بــــــــگـــــــو خــــــُـــــبـــــــــــــــــ..............

ساخت وبلاگ
سَر صُبه و از خواب تازه من پا میشم....وای سید کو الان کجا پیداش کُنم

باید 24 ساعت به تو فک بکنم....اگه بری کلبه چه خاکی توی سرت کنم

ولی تو چی موهات سیخه و توی خونه ای....فکر اینی شب تو کلبه ی پر دوده ای

یا حواست نی به دورُ و ورتُ فکر اینی.......فکر اینی چجوری تو منو بپیچونی


تو چشام زل بزن,گوش بده به حرفمو.....تا حالا اینجوری دیده بودی تو پسر داییتو

تا حالا دیده بودی که اِنقَد داغون بشم....با صدتا دروغای تو هم قانه نشم

ولی تو چی,توی کلبه ای همین امشب...و آخر شب میای خونه با خواهشم

و همین چیزاس که یهو باعث میشه...که من از ترک کردن تو دیگه نا امید شَم


دیگه میرم واسه همیشه چون قیدتو زدم...خب منم دیگه عین تو بَدَم

دروغ میگفتی که ترک کردی...منم تصمیم گرفتم بِرَم به دَرَک


بگو بینم تو هم میاری گاهی به یاد...که با قلیون کشی میدی جوونیتو به باد

یا که نه به یاد رفیقاتی همونایی که...پایه ی قلیون کشی و کلبه رفتناتن

بگو بینم تو بازم کلبه میری...فکر قلبت نیستی وقتی دود میکنی

وقتی میپرسن کسی گفت که ترک کنی....میگی هیشکی نگفتُ بحثُ عوض میکنی

بذار حالا که از ترک کردنت ناامید میشم...بگم ترک کردن آسون نیس خداییشم

با اینکه هستم همون پسر دایی سابِقِت...ولی دیگه خسته شدم از ترک دادَنِت

دیگه نمیخوام یه لحظه هم با تو قاطی شَم..آخه حرفام روت تاثیر نداره خداییشم

مگه یادم میره اون روزایی رو...که چجوری با حرفات میزدی تو آتیشم


دیگه میرم واسه همیشه چون قیدتو زدم...خب منم دیگه عین تو بَدَم

دروغ میگفتی که ترک کردی...منم تصمیم گرفتم بِرَم به دَرَک


شاید حالا همش بگی ترک کردی هیس.....هیچی نگو معلومه که حرفایِ تو راس نیس

ولی خدا میدونه که اگه گفتم ترک کنی....واسه خودت بوده و واسه کس دیگه نیس

اصن هر کلبه ای میری برو به من چه...من دیگه شدم از ترک دادنِ تو خسته

آخه دست خودت که نیس دیگه معتاد شدی....خدایی معتاد نمیشدی تو دیگه چیکاره میشدی

ازت رکب خورده بودم نه این مدلی....که بری بشینی دَمِ مسجد قلیون بکشی

چطو واسه قلیون کشی وقت داری نکنه بیکاری......چرا واسه کلبه رفتن میکنی پنهون کاری

چرا واسه رفتن میکنی استخاره...مگه کم کردی از سادگیمون سو استفاده

حالا برو به سادگیه ما هی بخند.....برو کلبه قلیوناتو راحت بکش


دیگه میرم واسه همیشه چون قیدتو زدم...خب منم دیگه عین تو بَدَم

دروغ میگفتی که ترک کردی...منم تصمیم گرفتم بِرَم به دَرَک


ولی واسه رفتن به برنامه ماهِ عسل...باید ترک کنی این زهرماریو لامصب

واسه حضور تو ماه عسلِ نَوَدُ سه....دیگه کشیدن قلیون واست بَسه

ببین سعید داره بهت میگه بَس کن...جون هر کی دوس داری قلیونُ ترک کن

واسه اینکه بتونی بری پیشِ احسان...باید ترک کنی قلیونُ همین الان

یه بارَم گوش بده به حرف خواهرات....دیگه کشیدن قلیون بسه برات

سید قلبِ تو هدفِ دودِ قلیونه..سید,اعتیاد مثه دورِ مِیدونه

بچه ترک کن قلیونو تو رو خدا قسم..آخه هیچ سودی نداره واسه ی تو اصن

ترک کن,درک کن حرفِ منو....دیگه کلبه رفتن بسه,نرو

تو زمونه ای که همه یه معتادُ رَد میکنن..خواهرات با چه رویی برن واست خواستگاری کنن

بعد چند سال تو رو از جوب باید جَمِت کردُ...واسه ترک دادنت کلی پول خَرجِت کرد

همه اینا رو گفتم که ترک کنی فردا صُب...دیگه رو حرفم حرف نیارُ بگو خُبـــــــــــــــــ


                                                                                                       Begoo Khob 

                                                                                 Mohammad Mohsen Saeidian

سلام به همه ی دوستای گلم....حال و احوالتون چجوریاس؟؟؟ها؟؟؟خوش میگذره؟؟؟


ایشالله که همگی توپه توپ باشید..


خب  چه خبر دوستان؟؟؟؟؟عی بابا این تابستونم تموم شد..لامصب عجب تابستونی بودااا ینی کنکور که تموم شد یه نفس راحت کشیدم بخدااااا


خو شاید بخواید بدونید کنکورو چی کردم.......رتبمو نمیگما عمرن بگم ینی ولی رتبم 4رقمی شد خوبه دیگه اگه تونستید حدس بزنید...


خو انتخاب رشته هم کردمو همه هم از انتخاب رشتم تعجب کردن همه هنگیدن میگن عجب ریکسی کردی که فقط 13تا انتخاب کردی....حالا فکرشو کنید منم همون سیزدهمیشو قبول شدم این چه وضیه؟؟؟؟اصن یه وضی کار ریسکی بودااااااااااااااااااااااااااااا ولی داوشتون اهل ریسک و از این کاراس.......


خو رشتمو میگم بهتون.....نگم؟؟؟؟بگم؟؟؟؟؟بگم؟؟؟؟؟خو میگم کامپیوتر-نرم افزار دانشگاه یزد قبول شدم از این به بعد مشکلی چیزی داشتین درباره کامپیوتر به خودم بگید حلش میکنم به جون سید..........

 

آغا یه همکلاسی دارم فامیلیش فیض پوره.نمیدونم چرا وقتی استاد اسمشو میگه من یاد فیس بوک میوفتم


خو بریم سراغ ادامه داستان....


آغا من دیدم این سید هیچ جوری قرار نیس ترک کنه گفتم یه شعری بنویسم نکنه این بچه تحت تاثیر قرار بگیره و بیاد به صراط مستقیم...

 

حس من وقتی داشتم شعرو مینوشتم====>کـــلـــیــــک کــنـــیــــد


آغا من تصمیم دارم برم رپر بشم در حد ساسی..ولی خو میگن واسه اینکه رپر بشی یا باید مامان بابا از خونه بندازنت بیرون یا اینکه جی افت ولت کنه بره که تو آهنگ بخونی واسش....خاک تو گورم من که جی اف ندارم.اصن جی اف چیه دیگه؟؟به جون جدم من تا یه هفته پیش فک میکردم GF مخفف گلابی فرانسوی هستش خوووووووو.

ولی حالا فک کنید یهو مامانم بیاد و اینایی که الان گفتمو بخونه یا زهرا فک کنم همون مورد اولی که پرت شدن به بیرون خونه هستش اجرا بشه....

اصن بیخیال ارزششو نداره.....

خو یه سری توضیحاتی هم باید بدم شاید یه سری ندونن قضیه چیه


یه پسر عمه دارم ملقب به سید..آغا این سیدمون افتاده تو دام اعتیاد هر چی هم تا الان به این در و اون در زدیم تا این ترک کنه بازم فایده ای نداشت سه چار دفه هم ترکش دادیم ولی بازم با این دوستایه بی عدبش پا شد رفت کلبه سراغ دود و قلیونhttp://s1.picofile.com/file/7953789244/www_pichak_net_301.jpg


راجع به اون تیکه هم که بری دم مسجد قلیون بکشی بگم که یه روز تو رمضون سید به بهونه اینکه بره مسجد نماز و توبه و اینا با دوستاش دم مسجد نشسته بودن و دود و از این غلطا......


یچی دیگه هم بگم که بعد از اینکه این شعرو نوشتم یه روز آرمین2afm اومد خونمون.این شعرو واسش خوندم آغا نبودید ببینید چقد کیف کرده بود بعدشم که شعر شبا کجایی رو از رو شعر من نوشت

خب حالا اگه گفتین چه خبره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟بله بله امروز هفتم مهره تولد خواهر کوچیکمون نادیا خانوووووووووووووووم........

 

      http://s3.picofile.com/file/7953787846/15.jpg

البته اینو هم بگم که عابجی مهشید زحمت کشیده و واسه نادیا تولد گرفته ولی من دیدم همه بچه ها تو وب عابجی مهشید که جا نمیشن از بس شلوغه تولد دیگه منم دس به کار شدم و از خود گذشتگی کردم که تولد اینجا هم برگزار بشه..فقط بچه ها زیاد شلوغ نکنید تولدم که تموم شد همه باید کمک کنید هر چی ریخت و پاش کردین جم و جور کنیم....


اینم از کیک تولد.خودم درستش کردمااا دست تنها بودم ببخشید اگه زیاد نترکوندم.نوش جونتون

       

 

آغا گروه موزیک برید تو کاااااااااااااااااااااااارش بچه ها همگی دس دس دسhttp://s3.picofile.com/file/7953789672/www_pichak_net_404.jpg

 

خب امسال من قرعه کشی کردم که کی از مهمونا پذیرایی کنه که اسم آبجی عطیه درومد.آبجی عطیه دیگه زحمتا افتاد گردن توووو.میخوام رو سفید کنی ما رو هااااااااااااااااااااااااhttp://s1.picofile.com/file/7465197739/66.jpg

 

این چه وضیه؟؟برادرا و خواهراااااااااااااااان شادش کنید دیگه یکی هم بره اون وسط خالی نمونه...والله


+++ببخشید که دیر خبرتون کردم یا نظراتو دیر تایید کردم چند روزی حالم خوب نبود اصن حال نت اومدن نداشتمـــــــ.............

پاسبان شب...
ما را در سایت پاسبان شب دنبال می کنید

برچسب : بگو خب,بگو خب مادرانه,بگو خب اردلان تمجید, نویسنده : 9pasbaneshab0 بازدید : 135 تاريخ : شنبه 17 مهر 1395 ساعت: 22:30